تاریخچه دانشگاه
دانشگاه کاشان در سال 1352 مجوز تأسیس گرفت و از مهر یکسال بعد، 200 دانشجو در دو رشته ریاضی و فیزیک در اولین مرکز آموزش عالی منطقه کاشان تحصیلشان را شروع کردند. البته اولین جرقههای تشکیل این مرکز حدود 10 سال قبل از آن یعنی در سال 1343 زده شد. در آن موقع دکتر محمود اسلامی دیزچه جوانی سبزهروی، جعد موی، رعنا قامت و البته خوش کوش و پرجوش که 31 بهار از عمرش میگذشت و پس از هفت سال اقامت و تحصیل در فرانسه راهی ایران شده بود، از عزمش برای راهاندازی یک مرکز آموزش عالی در شهر کاشان سخن گفت. او با همه مشکلاتی که پیش رویش بود همچنان مصمم بر عزم خود ماند تا تصمیمش را در سال 1352 عملی ساخت.
در آن زمان ساختمان مناسبی برای تأسیس یک مرکز محیط دانشگاهی در کاشان در دسترس نبود و مرحوم اسلامی، خانه ای قدیمی را که محل سکونت فرمانداران پیشین کاشان بود، از مالک متمولش اجاره کرد و مدرسه عالی علوم کاشان را در آن دایر نمود و چه شبهای فراوانی که خود نیز در همان محل می خوابید و حتی از تهران که به کاشان می آمد، یکسره راهی مدرسه عالی میشد!
او قصد داشت بنای اصلی دانشگاه را در اطراف فین و در محدوده چشمه سفیدآب پی بریزد و بررسیها و نقشه برداریهایش را نیز انجام داده بود و او معتقد بود که این دانشگاه حتی باید فرودگاه اختصاصی داشته باشد و با دانشگاههای خارج از کشور، استاد و دانشجو مبادله کند.
مرحوم اسلامی در نامهای که 25 بهمن ماه 57 خطاب به دانشجویان مدرسه عالی علوم کاشان نوشته است، چنین میخوانیم: «در این دوره بسیار مهم از تاریخ مملکت، همه باید به وظایف شرعی و ملی خود کاملاً واقف بوده، ضمن توسل به مرحمت خداوند و استدعای توفیق تام و تمام برای پیش قدمان انقلاب ایران، خاصه روحانیون معظم، از تفرقه و نفاق که موجب ضعف هر جنبش مترقیانه است، بپرهیزیم».
دکتر اسلامی، در شب اول رمضان برابر با اول خرداد 64 به دیار باقی شتافت. در هشتمین بند از وصیت نامه آن مرحوم که در آبان 62 نگاشته شده آمده است: «باید قدری درباره «فرزند» دیگر خود که «مدرسه عالی علوم کاشان» نام دارد صحبت کنم. اولاً به لطف خداوند و با کمک افراد زیادی به خصوص مرحوم اللهیار صالح و مرحوم سیدمهدی پورسیدی و همراهی جناب آقای سیدعباس احدیت و همکاری دکتر فضل ا.. احدیت، دکتر سیداحسان احدیت، دکتر احسان اسدزاده و دکتر ناصر اردوخانی و تعدادی از اساتید بسیار شریف و فداکار به ابتکار اینجانب مدرسه مزبور یعنی دانشکده علوم کاشان پایه گذاری شد.
اکنون حدود 10 سال از عمر او میگذرد و تاکنون از گزند تحولات مصون بوده است. از علما عظام و از معتمدین کاشان و بویژه از مسوولین دانشکده میخواهم که اولاً به کیفیت دانشگاه توجه نموده و ثانیاً در جهت ایجاد یک دانشکده در زمینه بهداشت و پزشکی هرچه زودتر اقدام نمایند.
انجام چنین عملی باعث رضای خدا و خلق خدا و روح این بنده خواهد بود».
روانشاد اسلامی، پس از بنیان نهادن این پایگاه دانش، خود نقش مشاور و عضو هیأت امنای مدرسه عالی علوم را برعهده داشت و سکان هدایت آن را به همشهری و رفیق همراهش، دکتر سید احسان ا.. احدیت سپرد.
دکتر سید احسان ا.. احدیت که متولد 1320 در کاشان و دانش آموخته دکترای پزشکی و علوم پایه از دانشگاه اصفهان بود.
محل آن روزگار مدرسه عالی علوم، در چهارراه پنجه شاه (آیتالله کاشانی) و در نزدیکی سینمایی بود که با آتش گرفتن در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به "سینما سوخته" شهره شد. امروز آن محدوده به سه راه غزنوی شناخته میشود.
اواخر سال 1354 بود که سکان هدایت مدرسه عالی علوم کاشان به پیشنهاد وزیران علوم و آموزش و پرورش وقت و با موافقت رییس شرکت نفت، به دکتر سید احمد آرام فر (امام) سپرده شد تا این عضو مرکز پژوهش شرکت نفت، عهده دار مدیریت این نهاد علمی و آموزشی شود.
در آن روزگار تنها دو رشته ریاضی و فیزیک در مدرسه عالی علوم ارایه می شد که در هر یک از این رشتهها هر سال 60 دانشجوی جدید پذیرش می شدند.
ساختمان مدرسه عالی علوم در آن زمان همچنان در محله پنجه شاه بود و در میانه دوره مدیریتی دکتر آرام فر بود که این مدرسه به پشت بیمارستان گلابچی و خیابان امام (محل کنونی آزمایشگاه شیمی) انتقال یافت.
وی افزون بر تلاشی که با کمک معتمدان و متنفذان کاشان در رونق و تجهیز فضاهای عمومی و کالبدی مدرسه عالی علوم داشت، این مرکز خصوصی را به وزارت آموزش و پرورش وابسته ساخت و آن سال، نخستین سالی بود که این وزارتخانه دانشجوی کارشناسی می پذیرفت.
وی در مورد این دوره میگوید: «یادم هست در سال 55 حدود یکصد و چند هزار تومان تجهیزات و لوازم آزمایشگاهی برای مدرسه عالی خریدم اما برای نگهداری آنها جای مناسبی نداشتیم».
البته مدرسه عالی علوم کاشان از کمک خیرین علمدوست کاشانی هم بیبهره نبود:
«مرحوم تفضلی به طور جدی یاور مدرسه عالی علوم بود. در اوایل ورودم از او درخواست کردم برای کارکنان لباس کار فراهم کند که این زحمت را متقبل شد و بعدها هم کمکهای شایان تقدیری کرد. حبیب ا.. لاجوردی هم خیرش به مدرسه عالی علوم می رسید.»
دانشگاه کاشان در دهه پنجاه با عنوان مدرسه عالی علوم کاشان با همان دو رشته به کار خود ادامه میداد:
دکتر فیروز خوش ضمیر، هموطن آذری ما در سالهای 56 و 57 سکان هدایت این مرکز علمی را در دست گرفت و دانش و تجربه خویش را در پیشبرد این نهاد آموزشی به کار بست.
وی میگوید: «یادم هست در بدو ورود به دانشگاه فقط یک ماشین اجاره ای داشتیم که مستهلک شده بود و با پیشنهاد ما سه ماشین خریداری شد: یک لندرور، یک ژیان و یک جیپ آهو که جمعاً 180 هزار تومان هزینه برد».
«برای مدرسه عالی علوم کاشان در سال 56، چهار هزار تومان هزینه سرانه برای هر دانشجو میدادند و از آن محل باید تمام مخارج را میپرداختی. مثلاً برای رییس دانشگاه خانه ای به همراه استخر با 15 هزار تومان با همان سرانه خریداری کرده بودند و یا حقوق استادان و هزینه ایاب و ذهاب باید با همان پول پرداخت میشد. سلف سرویس هم وضع خوبی نداشت. تعدادی میز و صندلی و قاشق و چنگال خریداری کردیم».
در سال پیروزی انقلاب دانشجویان انقلابی مدرسه عالی علوم کاشان هم دوش و همصدا با مردم در راهپیماییها و مبارزهها حاضر بودند. دکتر خوش ضمیر خاطرهای از همان زمان نقل میکند: «در سال 57 چند ماه مانده به پیروزی انقلاب، خودم دیدم که دانشجویی سیم برق را در دست گرفت و کشید و با قطع برق در آن بعد از ظهر، دانشجویان به خیابانها ریختند. در همین حال ما با اساتید در اتاقی نشسته بودیم که ناگهان پاره آهنی به درون اتاق پرتاب شد که از نزدیکی چشم من گذشت. مدتی نگذشته بود که رییس شهربانی آن زمان همراه هفت، هشت افسر دیگر به دانشگاه آمد. از طرفی دانشجویی که برق را قطع کرده بود هم کتابهایش را در کلاس جا گذاشته و آمده بود که آن را بردارد. او را دیدم و گفتم: «برو بالا در آبدارخانه منتظر باش تا من بیایم.» جناب سرهنگ وارد اتاق شد و گفت: «آقای دکتر؛ بچههای شما تمام شهر را به هم ریخته اند.» گفتم: «بچههای ما وضع را به هم نزده اند. آنها کسان دیگری هستند؛ بچههای ما نیستند.» گفت: «چرا هم اینجا را خراب کردهاند، هم به امنیت شهر آسیب رساندهاند.» گفتم: «مسؤولیت اینجا با من است. خواهش میکنم شما به وضع بیرون از اینجا برسید.» کمی بحث کردیم و از آنجا که دختر جناب سرهنگ یکی از دانشجویان تنبل ما بود، کوتاه آمدند و رفتند. بعد از اینکه مأموران رفتند، آن دانشجو را صدا کردم. او به محض ورود به اتاق شروع به بوسیدن و عذرخواهی از بنده کرد و میگفت: «تصور میکردم شما مرا دست این افسران میسپارید.» گفتم: «نه؛ شما مثل پسر من هستی». و این خاطره هنوز در ذهن من جا مانده است».
انقلاب به پیروزی رسیده بود و ایرانیان سرنوشتی دیگر برای خود نوشته بودند. در آغازین سال استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران، مدرسه عالی علوم کاشان که تا آن هنگام زیر لوای آموزش و پرورش فعالیت داشت، زیر نظر دانشگاه اصفهان، به مجموعه وزارت فرهنگ و آموزش عالی وقت پیوست.
در سالهای اولیه، انقلاب مدرسه عالی علوم کاشان در جاده فین مستقر شده بود و دانشجویان نام «دانشکده علوم شهید محمود شامخی» را بر پیشانی دانشگاه نشانده بودند. نامی که مورد پذیرش مسوولان نیز قرار داشت و در مکاتبات رسمی برجای مانده از آن هنگام نیز به چشم می خورد.
سال عجیبی بود سال 58. ایرانیان انقلابی عظیم را از سر گذرانده بودند و فضای دانشگاهها فضای ملتهبی بود و برای انقلاب فرهنگی آماده میشد.
مدرسه عالی علوم کاشان -که در این سال «دانشکده علوم شهید محمود شامخی» خوانده میشد ـ با تغییرات زیادی روبرو بود و در یک سال 4 نام را به عنوان رییس بر خود دید!
یگانه مرکز آموزش عالی کاشان در آغاز این سال دکتر سرمدی را به عنوان رییس تازه وارد خود می شناخت اما چند ماهی نگذشته بود که مهندس محمود رهنما جایگزین او شد. رهنما زاده شهرستان کازرون در سال 1327 بود. او دانش آموخته کارشناسی ارشد ریاضیات عملی از دانشگاه اورگون آمریکا بود که تنها کوتاه زمانی بر کرسی ریاست این مرکز تکیه زد.
گردونه تغییر اما از حرکت باز نایستاد و اندکی بعد، سرپرستی این مرکز آموزشی که زیر نظر دانشگاه اصفهان فعالیت می کرد، نام حسین پور زاهد را همراه خود کرد.
او نیز هنوز بر صندلی مدیریت قرار نیافته بود که جای خود را به دکتر غلامحسین ریاضی سپرد.
وی که با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به وطن بازگشته بود. برای ریاست بر مدرسه عالی علوم کاشان برگزیده شد. ریاستی که از چند ماه فراتر نرفت.
پس از آغاز انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه و تحولاتی که در عرصه آموزش عالی رخ نمود دوران متفاوتی نیز بر مدرسه عالی علوم کاشان گذشت.
شرح مختصر این دوران را از زبان دکتر علی شریف که با 13 سال مدیریت (1359 تا 1372) طولانیترین زمان تصدی ریاست انشگاه را بر عهده داشته است میخوانیم:
«پس از اینکه انقلاب فرهنگی شروع و دانشگاهها تعطیل شد مسئولیت اداره مدرسه عالی علوم کاشان که وابسته به دانشگاه اصفهان بود، به بنده سپرده شد. آن روزها جهاد دانشگاهی هم تشکیل شد. مطابق مقررات آن روز مدیریت با همکاری جهاد دانشگاهی مدرسه را اداره میکرد.
به هر حال تحولاتی که در آموزش عالی کشور ایجاد شده بود مفصل است. در زمان انقلاب فرهنگی خطر انحلال، مدرسه عالی را تهدید میکرد. خیلی تلاش کردیم تا مدرسه عالی از این خطر رها شد. الته گفتنش آسان است حق هم داشتند. مدرسه عالی هیچ نداشت نه فضای کالبدی داشت، نه استاد، نه امکانات آزمایشگاهی و کمک آموزشی و نه چیزهای دیگر. تعدادی دانشجو و تعدادی کارمند و چند نفر عضو هیأت علمی فوق لیسانس. طبیعی است که ابقاء چنین واحد آموزشی پس از انقلاب فرهنگی تلاش زیادی را میطلبید. به هر حال این کار مهم بحمدالله انجام شد.
بعدها از دانشگاه اصفهان جدا شدیم و به دانشگاه تربیت معلم تهران وابسته شدیم وابستگی به تربیت معلم هم مشکلات دیگری داشت. خود دانشگاه تربیت معلم در آن روزگار گرفتار مشکلات زیادی بود از مشکلات مدیریتی گرفته تا سایر مشکلات. دانشگا تربیت معلم ساختار قدیمی و خاص خود را داشت رشتههای موجود در آن فقط رشتههای دبیری بود و طبیعی است که اقمار آن هم باید چنین میبودند اما ما دوست نداشتیم که فقط دبیر تربیت کنیم. برای رهایی از این مشکلات چارهای نبود جز اینکه از دانشگاه تربیت معلم هم جدا شویم و برای خودمان مستقل شویم. آن روز، جو طوری بود که اعتقاد زیادی در وزارتخانه به تربیت دبیر بود و استقلال دانشگاه تربیت معلم کاشان را به صورت دانشگاه جامع نمیپذیرفتند.
من معتقد بودن قدم به قدم و پله پله باید جلو برویم برای رسیدن به دانشگاه جامع مجبور بودیم ابتدا مستقل بشویم تا بعد کارهای دیگر را انجام دهیم حتی اگر دانشگاه تربیت معلم هم باشیم بهتر است مستقل باشیم تا وابسته به دانشگاهی دیگر.
تلاش زیادی کردیم تا دانشگاه را تحت عنوان دانشگاه تربیت معلم کاشان از دانشگاه تربیت معلم تهران جدا کردیم.
ما اولین واحد از واحدهای وابسته به دانشگاه تربیت معلم تهران بودیم که مستقل شدیم.
نوبت گام بعدی فرا رسیده بود یعنی تلاش در جهت تبدیل دانشگاه تربیت معلم کاشان به دانشگاه کاشان یعنی یک دانشگاه جامع که بتواند همه رشتهها را داشته باشد.
مکاتبات و اقدامات شروع شد و تلاشهای وسیعی آغاز گردید برای افزایش فضای کالبدی علاوه بر پروژههایی که در سایت اصلی دانشگاه در دست اجرا داشتیم برای گرفتن محل فعلی دانشکده معماری و هنر با مسئولین امر وارد مذاکره شدیم و طی جلسات متعددی که با آنها داشتیم، موافقت آنها را جلب کردیم و صورتجلسه موافقت را به امضاء مسئولین ذیرط رساندیم لکن اجرای این امر در گرو موافقت نهایی برای تبدیل دانشگاه تربیت معلم به دانشگاه جامع در زمان مدیریت بعدی صورت گرفت».
اما نقطه عطف دانشگاه کاشان تغییر وضعیت این دانشگاه از دانشگاه تربیت معلم به دانشگاه جامع بود که این اتفاق در اوایل دهه هفتاد رخ داد.
دکتر تقی شامخی که در این دوره (1372 تا 1375) عهدهدار ریاست دانشگاه کاشان بوده است این تغییر و تحولات را اینگونه بیان میکند:
«ما یک تیم مدیریتی به وجود آوردیم که بار اصلی قوی شدن ساختار مجموعه را به دوش گرفتند. تکمیل و تربیت نیروی انسانی به ویژه هیأت علمی محور کار قرار گرفت. روزی که من عهدهدار مسئولیت شدم تنها یک نفر در آن مجموعه دارای مدرک دکترا بود و این، نیاز به تقویت هیأت علمی را نشان میداد.
آزمایشگاهها قوی نبودند. تنها در گروه شیمی و نیز در کتابخانه امکانات تقریباً خوبی موجود بود. فضای کالبدی هم بسیار محدود بود. بنابراین باید کوشش میکردیم که در کنار ارتقای نیروی انسانی، امکانات آزمایشگاهی و فضای کالبدی نیز شکل بگیرد. آن روز ساختمان جاده فین، کانون اصلی فعالیت دانشگاه بود که بخشی از آن متعلق به آموزش و پرورش بود. آزمایشگاههای شیمی در منطقه پشت مشهد بود و چند تا از ساختمانهای فعلی خوابگاه پسران هم ساخته شده بود که قسمتهای اداری و ستاد دانشگاه در آن مستقر بود.
بنابراین کوشش اصلی ما این شد که هرچه زودتر ساختمانهای اصلی دانشگاه آماده شود. البته روزی که ساختمانسازی در آنجا شروع شده بود، برای دانشگاه تربیت معلم با یک توسعه معمولی پیشبینی شده بود در حالی که در ادامه گسترش پیدا کرد و بحث تبدیل به دانشگاه جامع هم پیش آمد و تغییراتی در فضاهای آن به منظور آمادگی برای آینده ایجاد شد. با دست یافتن به موفقیت در زمینه ارتقای نیروی انسانی و تکمیل فضاهای کالبدی به سمتی میرفتیم که بتوانیم دورنمای دانشگاهی مطلوب را ترسیم کنیم. در همین حرکتها بحث تحول و دگرگونی هم مطرح بود. چون آن روز دانشگاه تنها یک ستاد داشت و دانشکده نداشت و 7 رشته را آموزش میداد».
«وزارت آموزش عالی، دانشگاه شدن را برای موقعیتهایی مثل کاشان نمیپذیرفت و معتقد بود تنها در صورتی این امکان وجود دارد که امکانات محلی کمک عمدهای بکند. بنابراین سعی کردیم ارتباطهایی را در اطراف برای جذب امکانات داشته باشیم تا به شرایط حداقلی وزارت برسیم».
«خانههای قدیمی کاشان با توجه به جهتگیریها و طرحهایی که برای آینده دانشگاه در رشتههای هنر و معماری داشتیم گزینه مناسبی بود و از طرف دیگر فضای خوبی برای یک دبیرستان درحال ساخت بود که به دلیل غنی بودن، آن فضا را برای دانشگاه مناسب دیدیم و با توجه به آنکه یکی از زمینههای توسعه را به لحاظ صنعتی بودن کاشان، گسترش رشتههای مهندسی میدانستیم این فضای جدید که مهندسی گذشته شهر را در بنای خود اقتباس کرده بود، میتوانست کانون اولیهای برای این فعالیتها باشد».
برای آن ساختمانی که اکنون به نام دانشکده آیتالله یثربی نامیده میشود، کاربریهای دیگری هم تعریف شده بود و چشمهای زیادی به دنبال آن بود و تنها ما نبودیم که خواهانش بودیم. اما به هر حال در اختیار دانشگاه قرار گرفت و خوشبختانه دانشگاه کاشان با 4 دانشکده متولد شد. دانشکده مهندسی با رشته مهندسی مکانیک و دانشکده هنر با رشته کاردانی معماری راهاندازی شد و به تدریج رشتههای دیگر در کنار آنها قرار گرفتند».
«البته این مولود در ابتدای راه بود و برای رشد و توسعه مراحل زیادی را در پیش داشت».
«باور ما این بود که دانشگاه برای رشد یافتن باید عضو زندهای از محیطی باشد که در آن است. دانشگاه وقتی دانشگاه است که پیوندی فعال با اطراف خود داشته باشد و بتواند در خدمت محیط خود باشد».
«دانشگاه باید به وضعی برسد که وجود و حضورش برای مردم اطرافش احساس شود. ما بر آن بودیم که با شفاف کردن آن پیشینه تاریخی اعلام کنیم که دانشگاه ادامه همان حرکت علمی، فلسفی، فقهی، هنری و صنعتی است که این شهر کانون آن بوده است».
محور دیگی که در ذهن داشتیم فعالیتهای پژوهشی بود که خود میتوانست پیوند ما را با محیط محکمتر کند».
«بنابراین 3 محور برای این دیدگاه ترسیم شد که بتواند کانونی برای پژوهشگران، جایگاهی برای رشد دانشگاه و پیوند با محیط و در نهایت توسعه منطقه باشد».
«زمینه اول پژوهشکدهای برای کار روی اسانسها بود.زمینه دوم، راهاندازی مرکزی پژوهشی برای رنگها بود، آن هم مبتنی بر این واقعیت که کاشان از دیرباز کانون قالیبافی و نساجی بوده و رنگ در این صنایع نقش بسیار مهمی دارد و مورد سوم مربوط به دریاچه مسیله بود».
«بنابراین ما آینده دانشگاه را در کنار رشتههای جدیدی که مرتبط با فعالیتهای رایج در شهر بود، با ایجاد پژوهشکدهها، فضایی گسترده میدیدیم که دانشگاه بتواند در متن حرکت و پیشرفت شهر قرار بگیرد و به عنوان یک پیکان برای توسعه شهر به جلو برود».
«در زمینه هنر هم دانشگاه اقدام به ایجاد رشتههای معماری، صنایع دستی و فرش کرده بود که اینها محورهای مهم فعالیتهای هنری شهر بود».
به هر روی در سال 1373 با تصویب جامعیت دانشگاه کاشان روند توسعهای دانشگاه شتابی روزافزون پیدا کرد. گسترش فضاهای فیزیکی، امکانات آموزشی و کمک آموزشی، رفاهی و تجهیزاتی، افزایش تعداد رشتهها و دانشجویان جذب و ارتقاء مرتبه علمی اعضای هیأت علمی از این نمونه بودند.
در دهههای هفتاد و هشتاد توسعه رشتههای تحصیلی، توسعه فضاهای آموزشی و کمک آموزشی توسعه مقاطع تحصیلات تکمیلی، توسعه فضاهای فیزیکی، راهاندازی پژوهشکدهها و واحدهای اقماری، ارتقاء مرتبه اعضای هیأت علمی، جذب اعضای هیأت علمی جدید، ارتقاء چارت تشکیلاتی دانشگاه، ارتباط با نهادهای بیرونی و به ویژه صنایع منطقه و ... همچنان ادامه داشته است.
این سالها دکتر محمدمهدی معرفت (1375 تا 1377)، دکتر مجتبی شریعتی نیاسر (1377 تا 1381)، دکتر حسن دقیق (1381 تا 1386)، دکتر سیدجواد ساداتینژاد (فروردین 1386 تا 1390) ، دکتر عباس کتابی (1390 تا 1392) و دکتر عباس زراعت (1392 تاکنون ) ریاست دانشگاه کاشان را به عهده داشتهاند:
«دکتر محمدمهدی معرفت پرورش یافته آیتالله شیخ محمدهادی معرفت، دانشآموخته دکترای مهندسی مکانیک از دانشگاه کیوتوی ژاپن و استاد دانشگاه تربیت معلم تهران، دکترمجتبی شریعتی دانشاموخته دکترای مهندسی شیمی از دانشگاه منچتستر (یومیست) انگلستان و استاد دانشکده فنی دانشگاه تهران، دکتر حسن دقیق دانشآموخته دکترای ریاضی از دانشگاه مک گیل کانادا و استادیار گروه ریاضی دانشگاه کاشان و دکتر سیدجواد ساداتینژاد دانشآموخته دکترای هیدرولوژی از دانشگاه دولتی مسکو و استادیار دانشگاه شهرکرد»، دکتر عباس کتابی دکترای دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه پلی تکنیک
گرونوبل فرانسه ( INPG
پردیس مرکزی دانشگاه واقع در کیلومتر 6 بلوار قطب راوندی کاشان است. 530 هکتار وسعت دارد و مراکز اقماری این دانشگاه نیز شامل: پارک علم و فناوری غیاث الدین جمشید کاشانی در انتهای خیابان طالقانی کاشان، پژوهشکده اسانس در دامنه شرقی شهر قمصر، رصدخانه در ارتفاعات شهر نیاسر، مرکز رشد در میدان جهاد کاشان، خانه تاریخی عطارها (مرکز پژوهشی فرش) در سه راه غزنوی کاشان، دفتر دانشگاه کاشان در خیابان جمالزاده شمالی تهران، خوابگاه روزبه در بلوار خلیج فارس کاشان میباشند.
دانشگاه کاشان در حال حاضر 12 دانشکده، 14 پژوهشکده و مرکز پژوهشی دارد: دانشکدههای فیزیک، معماری و هنر، مهندسی مکانیک، علوم ریاضی، ادبیات و زبان های خارجی، علوم انسانی، شیمی، برق و کامپیوتر، مدیریت و اقتصاد، منابع طبیعی و علوم زمین، مهندسی، آموزش های الکترونیکی و پردیس خواهران و پردیس دانشگاهی دانشگاه کاشان و پژوهشکدههای علوم و فناوری نانو، اسانسهای طبیعی، انرژی و مرکز پژوهشی کاشانشناسی، فرش، دانشجویی، مرکز پژوهشی و دفتر فنی معماری.
تعدد مراکز پژوهشی و اعضای هیأت علمی مجرب باعث شده این دانشگاه در چند ساله اخیر همواره بین 10 دانشگاه برتر کشور باشد.