پدرو مادر دانشجویان کلاس درس فرزندان خود را تجربه کردند
حضور پدرها و مادرها سر کلاس درس
روز بیستوسوم و روز سیام اردیبهشت 1398 گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی، میزبان مادرها و پدرهای دانشجویان ترم هشتم رشتههای مترجمی زبان انگلیسی و ادبیات انگلیسی بود.
به مناسبت بزرگداشت و جشن عمومی آموزش در ماه اردیبهشت و تاکید وزارت عتف بر استفاده از این فرصت برای تبیین جایگاه و نقش آموزش در تربیت نیروی انسانی و خاطره آفرینی و امیدبخشی، گروه زبان وادبیات انگلیسی برآن شد تا به شکلی عملی روزی خاطرهانگیز را در دانشگاه کاشان رقم بزند و از پدرها و مادرهای دانشجویان ترم هشت رشته ادبیات انگلیسی و مترجمی زبان انگلیسی دعوت کند تا یک روز سر کلاس درس با فرزندان خود بنشینند. و به مدت نود دقیقه چیزی را تجربه کنند که فرزندانشان در طول چهار سال تجربه کرده اند.
روز دوشنبه، بیستوسوم اردیبهشت، ساعت 4 تا 5.30 بعدازظهر، کلاس ترجمه متون ادبی آقای دکتر حامد حبیب زاده با حضور دانشجویان در ردیف میانی و پدران ومادران در دو طرف کلاس 12 دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی برگزار شد. ابتدا ترجمه انگلیسی شعر «روشنی، من، گل، آب» سهراب سپهری به قلم کریم امامی به مثابه شعری انگلیسی خوانده شد و در بافت زبان وادبیات انگلیسی تحلیل شد. بعد متن اصلی شعر مورد بررسی قرار گرفت. هدف این بود که نشان داده شود وقتی متنی از زبان مبدا به زبان مقصد ترجمه میشود، صاحب هویتی تازه میشود و در بافتی دیگر ارزشهایی را نشان میدهد که مقتضیات زبان وادبیات مقصد است. به عبارت دیگر، متنی واحد در دو زبان متفاوت صاحب دو هویت مستقل و در عین حال مرتبط با هم میشود. در فضایی گرم وصمیمی، والدین به این نکته توجه نشان دادند که فرزندان دو زبانهشان نیز با دانستن دو زبان فارسی وانگلیسی دارای دو نظام فکری مستقل ومرتبط هستند و توانایی نقد خود و دیگری را توامان دارند.
به همین سیاق، روز دوشنبه، سیام اردیبهشت، کلاس مکتبهای ادبی آقای دکتر حامد حبیب زاده در حالی برگزار شد که دانشجویان وسط کلاس و پدران و مادرانشان در دوطرف شاهد گفتوگوی شیرین وجدی آنها در خصوص رابطه دوسویه جهان بیرونی و واژههای زبانی بودند. حضار، نقاشیها و نوشتههایی از دورههای کلاسیک، رمانتیسم، رئالیسم، امپرسیونیسم، سوررئالیسم، مدرنیسم، و پستمدرنیسم را تماشا کردند. و به فراخور حال با مثالهایی از ادبیات فارسی و انگلیسی همراه شدند و به این موضوع پرداختند که واقعیت چیست؟ چطور ادراک واقعیت گاهی مستقل از چشم صورت میگیرد؟ رابطه «نو» و «قدیم» چطور تعریف و باز تعریف میشود؟ هر اثری جهان خود را خلق میکند و منطق خود را میآفریند. لازمه درک اثر، پذیرش منطق آن است. در فضای دوست داشتنی کلاس، پدرها ومادرها به این نکته توجه نشان دادند که لازمه درک فرزندان، پذیرش منطق آنهاست. گاهی برای درک فرزند نیازاست که از زاویه دید او به دنیا نگاه کنند نه اینکه نقطه نظر خودشان را مدام به او یادآوری کنند.
به نظر میرسد برنامه هایی برای دیدار با والدین دانشجویان موجب درک بهتر و متقابل دانشجو و والدین خواهد شد. در دوران تحصیل در مدرسه، تشکلهایی مانند انجمن اولیا و مربیان و مانند آن باعث پیوند مدرسه با خانوادهها میشود. دیدار از محیطِ آموزشی فرزند باعث ایجاد حس اطمینان به محیط آموزشی و شناخت فرزندان میشود. اما با ورود بچه ها به دانشگاه این ارتباط کاملا قطع میشود. دانشگاه محیطی ناشناخته برای بیشتر خانوادههاست. بر اساس مشاهدات در همین دوجلسه و به روایت دانشجویان، خانوادهها تصویر روشنتری از محیطی که فرزندشان در آن زندگی اجتماعی داشته پیدا کردهاند. شاید اگراین رویداد زودتر و به صورت منظم تری اتفاق بیفتد، حتی باعث درک بیشتر و کمتر شدن مشکلات دانشجویان بشود.
نظر شما :