پیام مقام معظم رهبری به کنگره شهدای شهرستان کاشان(۴ بهمن ۱۴۰۳) :
کاشان یک شهر برجسته است؛ حالا منهای آنچه در دورهی ما اتّفاق افتاد ــ که حالا اشاره خواهم کرد ــ در طول تاریخ هم کاشان حقّاً و انصافاً برجستگی دارد: عالِمپرور است، شاعرپرور است، فقیهپرور است، ریاضی[دان]پرور است، مبارزپرور است، هنرپرور است؛ شخصیّتهای برجستهی بزرگی[دارد] و یک شهر عجیبی است. همین فرشی که در کاشان بافته میشود، از لحاظ نگاه هنری، یک هنر بسیار بزرگ و بسیار باارزش است؛ ما قدر این هنرهای زیرِ پاافتاده و پیشِ پاافتادهی خودمان را نمیدانیم. شخصیّتهای برجستهای[از این شهر] برخاستند که خب شماها آنها را میشناسید و میدانید و معروفند، و اسمشان در تاریخ همهجا ثبت است.
در دورهی نزدیک به ما، [یعنی] تقریباً دورهی معاصر ما، شخصیّتهایی هستند که با استعمار مبارزه کردند ــ که این فرق میکند با مبارزهی با حکومت داخلی ــ مِنجمله پدر مرحوم آیتالله کاشانی، مرحوم آسیّدمصطفیٰ کاشانی که ایشان از بزرگان علمای نجف بودند. وقتی که انگلیسها در پایان جنگ[جهانی] اوّل آمدند و در واقع منطقه را چند کشور اروپایی بین خودشان تقسیم کردند و آمدند طرف ایران، اینها به فتوای مرحوم آسیّدمحمّدکاظم یزدی، از نجف آمدند در منطقهی اهواز و منطقهی جنوب عراق و غرب ایران و جنوب غربی ایران، مبارزهی تنبهتن کردند؛ هم مرحوم آسیّدمصطفیٰ کاشانی، هم پسر ایشان مرحوم آسیّدابوالقاسم کاشانی که آیتالله کاشانی معروف ما این دوّمی است. بعد هم مبارزات اینها ادامه پیدا کرد. این اهمّیّت دارد؛ اینکه یک انسانی، یک انسان باشخصیّتی، زندگی خودش را وقف کند برای مبارزهی با زور، با ظلم، با تجاوزطلبی، خیلی برای یک ملّت مهم و باارزش است؛ قدرش را باید دانست. حالا بعضیها به مرحوم آیتالله کاشانی به خاطر یک اختلاف نظرات سیاسی اعتراض میکنند؛ دیگر توجّه ندارند که این مرد کسی است که دهها سال با کمال شجاعت، با انگلیسها مبارزه کرد.
در زمان رضاشاه که همهی نفَسها در سینهها حبس بود، مرحوم کاشانی مبارزه کرد؛ در آن زمان مبارزه کرد. امام (رضوان الله علیه) یکبار در یک جلسهی خصوصی که ما داشتیم، گفتند که من هیچکس را به شجاعت آقای کاشانی ندیدم. توجّه کنید! این حرف را چه کسی میزند؟ امامی که خودش مظهر رشادت و شجاعت است. این را خودم از ایشان مستقیم شنیدم؛ دیگر راوی وسط نیست. گفتند من هیچ کس را به شجاعت آقای کاشانی ندیدم. بعد سه قضیّه نقل کردند از شجاعت مرحوم آقای کاشانی که حالا آن قضایا را من نقل نمیکنم. این[طور] است. در آن محلّ تاریخی، ما رفتیم آنجا، زندانی را که آقای کاشانی آنجا بوده دیدیم. آن سلّولی را که آقای کاشانی ــ البتّه مدّت کوتاهی ــ در آن سلّول زندانی بوده، به ما نشان دادند. قضیّهای را آنجا نقل کردند که در آن سلّولی که راحت نمیشد نشست، مأمور میرود پیش او و بنا میکند نصیحت کردن. آقای کاشانی یک پاسخی به او میدهد که نشانهی کمال جرئت و شجاعت و نترسی و دلِ قرص و محکم این مرد است؛ و همینطور بقیّهی کسانی که در این راه بودهاند؛ شخصیّتهای برجسته.
از جهات مختلفی کاشان انصافاً برجستگی دارد؛ یکیاش مسئلهی مبارزات است، یکی اش مسئلهی علم و هنر است، یکیاش مسئلهی توجّه به اهلبیت (علیهم السّلام) است که در زمان جوانی ما مجالس کاشان معروف بود همهجا که کاشانیها مجالس روضه و توسّل و توجّه دارند؛ و مانند اینها.
خب، در آزمایش بسیار مهمّ دفاع مقدّس و بعد از آن در بعضی از حوادث دیگر، کاشانیها خوب حرکت کردند، خوب گذشتهی خودشان را تجدید کردند و نشان دادند که یک طبیعت مستمرّ تاریخیای در این منطقه وجود دارد که در گذشته و امروز انسانهایی را با این خصوصیّات پرورش میدهد؛ لذا شما شهدای برجستهای دارید، شهدای باسابقهای دارید، شهید دوران اوّل مبارزات دارید که این در کمتر شهری از شهرهای ایران وجود دارد؛ شهدای میدان جنگ دارید، پشتیبانیهای فوقالعاده و کمنظیر دارید که انسان را واقعاً تحت تأثیر قرار میدهد. فرض بفرمایید چند نفر بانو مینشینند یک قالیِ باارزشی میبافند، میآیند تقدیم میکنند به جبهه که این را یک جایی من خواندم که این قالی را آن کسانی که گرفته بودند از این بانوی آورندهی قالی، میگویند ما این را نمیتوانیم به قیمت بفروشیم،[بلکه] این را باید به ارزش معنویاش بفروشیم. میروند به قیمت گرانی این را میفروشند و یک پشتیبانی فوقالعاده باارزشی از چندین لشکر به وسیلهی همین یک قالی انجام میگیرد! و کارهای فراوانی که انجام دادند. خب همهی اینها ارزشهای مردمی برای مردم کاشان است.
نظر شما :