سپهری در ردیف برجسته ترین نامداران تاریخ شعر پارسی
سپهری در ردیف برجسته ترین نامداران تاریخ شعر پارسی
چهل سال پیش در چنین روزی شاعری روی در نقاب خواب کشید که گرچه برای اهل شعر و ادب چهرهای آشنا بود، اما عموم مردم کمتر وی را میشناختند.
شاید این شاعر هم مانند بسیاری، رفتهرفته فراموش میشد و با گذشت روزگاران به تاریخ ادبیات ایران میپیوست و گاهی از نگاه پژوهشگر ادبیات و تاریخ شعر فارسی، نامی از وی در گوشهای از دفاتر میآمد و دیگر از او هیچ نمیماند؛ مانند بسیارانی که آمدند و گفتند و رفتند.
خبر مرگ سپهری در صفحه اول روزنامه اطلاعات در کادری کوچک و دو روز پس از مرگش آمده است، در میان انبوه خبرهای درشت سیاسی، چالشهای سیاست خارجی ایران، دیدگاهها و جدالهای سیاسیون، جنگ و زد و خورد هواداران گروههای سیاسی در داخل دانشگاه و خارج آن؛
دانشگاه رشت ۵ کشته ۱۰۰۰ مجروح
دانشگاه اهواز ۵ کشته ۲۰۰ مجروح
دانشگاه زاهدان ۱ کشته ۵۰ مجروح
۵ کشته در شاهین دژ و... بیانیه گروههای سیاسی در اینباره.
این ماجرای هر روزه سالهای آخر عمر سپهری بود. شاید سپهری پس از آنهمه تکاپوی شعری و اندیشگی برای ایجاد دنیای آرام و جامعه بیخشونت و بیکینه، شاعری نومید از روزگار خود بود.
شاید از چنین فشارهای روحی و روانی بود که به بیماری صعبالعلاج مبتلا شد؛ چنانکه بسیار گفته میشود که مشاهده حوادث خشونتبار، وی را سخت بیتاب میکرده و به بیماریهای عمیق روحی و روانی مبتلا میساخته است.
چهل سال گذشته است و ممکن بود سپهری نیز از یادها برود، یا مانند بسیاری دیگر باشد که ذکر نام آنان صرفا برای بیان یک رخداد گذشته است. اما پرداختن به مرگ سپهری که اتفاق مهمی در میان اخبار خشن آن دوران نبود، صرفا برای ذکر تاریخ شعر و مشاهیر معاصر ایران نیست، بلکه یادآوری سالمرگ مردی است که نامش هر روز در ذهن و زبان مردم جاری است، و اقبال به آثار وی روزبهروز بیشتر میشود؛ امری که مایه شگفتی و شاید رشک ادیبان و پژوهشگران حوزه ادبیات معاصر نیز هست که راز این اقبال در چیست؟
پس از چهل سال هنوز غور در ژرفای ادراک و زیبایی سخن سپهری پر رونق است و هر روز دفتری بر زوایای اندیشه و هنر وی گشوده میشود.
امروز اشعار وی نه برای ادبشناسان و اهل هنر و اندیشه، که برای عامه مردمی که با شعر سر و کار ندارند نیز مایه لذت و بیان احساس است.
امروز فیلسوفان معاصر ایرانی راز زندگی را در اندیشه سپهری مییابند و شیوه سحرآمیز وی در بیان این اندیشه عمیق را میستایند و در تبیین آن آثار گونهگون تالیف میکنند.
تب سپهریخوانی چهل سال بعد از مرگ شاعر فروکش نکرده و نخواهد کرد، چرا که سپهری دغدغه و اندیشهای بشری داشت که با گوهر وجود خود سفته بود؛ اندیشهای انسانی، بیمرز و بیرنگ، بیزمان و بیمکان.
گوهر سفتهای که با نگاه جستجوگرانه به سادهترین و پیشپاافتادهترین صحنههای روزمره اطرافش، تا عمیقترین و اساسیترین دغدغههای بشر جریان داشت؛ تا راز گل سرخ، و تا پشت دانایی، و مرگ مسئول زیبایی پر شاپرک.
سپهری به ما آموخت که پدیدههای هستی همچون خدا، طبیعت، اخلاق، زندگی و در نهایت مرگ را چگونه باید دید و شناخت و با آنها زندگی کرد.
راز ماندگاری سپهری درک عمیق دغدغههای اصلی بشر، و بیان سحرآمیز جاری در اشعار وی است. بیتردید سپهری صدایی ماندگار در تاریخ فرهنگ پارسی است؛ در شمار کسانی مانند مولانا، سعدی و حافظ، که پایان ندارند و تا جهان انسانی برقرار است، اندیشه و شعر ایشان زنده خواهد ماند.
دکتر محمد مشهدی نوش آبادی
نظر شما :